ردپای انتخابات در آشپزخانه‌ها تا کوچه‌پس‌کوچه‌های پایین شهر!
کاندیداها! مردم هنوز امیدوارند

چقدر این روزها مردم عزیز می شوند. عده ای  خاصتر هم در میان مردم، چقدر مهربان‌تر می‌شوند. روزها که می گذرند به این نتیجه می رسیم که آفتاب از سمت انتخابات درآمده که همان عده نامبرده، مهربان شده اند و امید است که تصمیم آفتاب در ماه‌های پس از انتخابات، نیز عوض نشود و تغییر مبدأ ندهد تا مردم همچنان عزیز باشند و خواص همچنان مهربان با مردم.

 

این روزها دلسوزان شهر و روستاهایمان بیدارتر و هوشیارتر از همیشه مشکلات و کم و کاستی‌ها را می بینند و راهکارهایی را ارائه می دهند که برق امید در چشمان مردم می اندازد و میخی را می کوبند که هر کدام به یک رأی بدل می شود. البته اگر دلسوز بعدی راهکارهای بهتر و جسارت بیشتر برای حل آن مشکلات را مطرح نکند.

عده ای به دنبال نمایش توانایی های خود هستند و عده ای نیز از مشکلات به ستوه آمده و خود می خواهند دست به کار شوند تا بلکه گرهی بگشایند. افراد دیگری هم در آشپزخانه ها، وعده شام تدارک می‌‍بینند و سر دیگ غذا به حرف های قشنگی که می‌خواهند به مردم بزنند، فکر می کنند.

برخی بالانشین‌ها هم منطقه سکونت خود را فراموش می کنند و در کوچه پس کوچه های پایین شهر پای درد دل مردم می نشینند و مشکل آسفالت کوچه، بوی بد فاضلاب، بیکاری جوان در خانه مانده و گاز قطع شده را حل شده می دانند، چون قرار است همچون فرشته نجات پا به شورا بگذارند و همه مشکلات را حل کنند. چه بسا این وعده ها از سر دلسوزی، با نیتی قلبی و با اعتقادی راسخ باشد اما وعده های بی سرانجام برخی افراد در گذشته، ابتکارات تازه واردها به عرصه کاندیداتوری را نقش بر آب کند و شعارهای احتمالی واقعی راهی از پیش نبرند.

برخی هم می آیند و خود را همدرد مردم می دانند اما چون قدرت مالی برای سفارش غذای انتخاباتی و چاپ بنرها و پوسترهای خوش نقش و نگار ندارند و با وعده و وعید پست و مقام به اطرافیان نتوانسته اند عده زیادی را برای اعزام به نقاط مختلف شهر جهت جلب نظر مردم، گردهم آورند، موفق نمی شوند و تجربه ثبت نام در انتخابات، به عنوان یک خاطره در ذهنشان حک می شود.

شانسی که در این دوره از انتخابات، کاندیداها را یاری می کند، فضای مجازی است که البته در نوع خود تهدید نیز به شمار می رود. چه بسا سرعت انتشار پیام های تخریبی بسیار بیشتر از پیام های تبلیغاتی و امید بخش است و باید ابتکار تازه ای به خرج داد که بتوان آراء بیشتری را از میان هزاران کاربر فضای مجازی به دست آورد. از طرفی دیگر فضای شلوغ مجازی، فرصت را برای آگاه سازی مردم نسبت به موضوعات مختلف بیش از پیش فراهم کرده و کوچکترین اتفاقی در چند ساعت، در تمام شهر می پیچد و مردم را هوشیارتر می کند، هرچند شایعات نیز چاشنی محتوای انتقالی به مردم می شود و شرایط را پیچیده تر می کند. چه بسا در گذشته به دلیل عدم تمایل بخش قابل توجهی از مردم به مطالعه رسانه های مکتوب و مجازی، اطلاعات بخش قابل توجهی از جامعه از موضوعات روز کمتر بود اما امروز پیشرفت تکنولوژی، سطح آگاهی مردم را بالاتر بوده و سخت تر می توان اذهان هوشیار را به سخنان زیبا جلب کرد.

با این وجود هربار که به تلگرام مراجعه می کنیم، خود را در کانال ها و گروه های جدید انتخاباتی می بینیم که در آن مباحث زیادی از شعار تا واقعیت قد علم می کنند اما اینکه در میان حجم بالای شعارهای مطرح شده چگونه می توان اعتماد کرد و به چه کسی، کار سختی است که هم زحمت رأی دهندگان را بیشتر می کند هم زحمت رأی گیرندگان را.

با وجود افزایش سطح سواد مردم در هر گوشه از شهر و دسترسی سریعتر جمع قابل توجهی از مردم به اطلاعات، دیگر وقت آن نیست که سر وعده های غذایی انتخاباتی، به مردم وعده های شیرین و پر امید و در مواقعی نیز خنده دار داد. آن هم در زمانی که مردم حتی سر سفره نیز می خواهند لحظه ای از اتفاقات و اخبار جدید جا نمانند. در زمانی که هوشیاری مردم بیشتر شده دیگر نمی توان با شعارهای غیرمنطقی، صندوق های رأی را به نفع خود پر کرد.

در دورانی که مردم بیشتر از همیشه با مشکلات اقتصادی و بیکاری دست و پنجه نرم می کنند، نمی توان با امیدهای واهی و دور از منطق به رأی رسید، هرچند هنوز هستند کسانی که اندک امید مردم را دست مایه حرف های قشنگ خود می کنند و می توانند نظرشان را جلب کنند اما باید به فکر این هم باشند که پس از تکیه زدن بر کرسی شورا، ممکن است با کمی کوتاهی و خودبینی، همان اندک امید را هم بگیرند.

دیگر زمانی نیست که بتوان با وعده های رنگارنگ، نظر مردم را جلب کرد و در میان تمام شعارها و برنامه های ردیف شده در پوسترهای انتخاباتی، مردم به دنبال صداقت و دلسوزی می گردند و نمی توان تنها با حرف، اعتماد خرید.

شاید مدرک تحصیلی و تخصص و سری در سرا داشتن افراد بتواند نامشان را بیشتر از دیگران نقل محافل کند اما فارغ از تمام این موارد، مردم نماینده ای را می خواهند که حتی اگر از میان تمام شعارهایی که داد، تعدادی را نتوانست عملی کند، حداقل برای رسیدن به آن تلاش و پیگیری صادقانه و دلسوزانه داشته باشد.

در روزهایی که واژه های جدید مثل حقوق های نجومی پا به دایره لغات جامعه گذاشته، مردم نمی خواهند کسانی را که تنها به بهانه رسیدن به جایگاه سیاسی و اجتماعی و استفاده از این جایگاه برای رشد اقتصادی خود، پا به عرصه انتخابات گذاشته اند.

مردم کسانی را نمی خواهند که امروز دست دوستی به سمتشان دراز می کنند و فردا درب اتاقشان به روی آنها بسته است و هرکجا بگردند نماینده مورد نظر خود را پیدا نمی کنند.

اگر گوش کنیم می شنویم که عده قابل توجهی از مردم پس از مواجه شدن با برخی مباحث و بیان وعده ها از سوی برخی افراد، می گویند: باز هم انتخابات شروع شد... این یعنی در طول سالهای مابین انتخابات، خبری از کار برای مردم از سوی افراد نیست؟ نوع برداشت با خودتان است.

پای حرف مردم که بنشینیم فارغ از تمام انتظاراتی که دارند، به این می رسیم که کسانی مورد پسند جامعه هستند که حرفشان با عملشان یکی باشد و شعار بی عمل ندهند. حال برخی افراد می توانند بر حسب توانایی و جایگاه خود، شعارهایی را بدهند که ممکن است رنگ و بوی عمل گرایی داشته باشد اما در این میان فراموشی وجدان، بی انصافی است.

در شرایطی که به سختی می توان اعتماد جامعه را جلب کرد و بزرگترین چیزی که مردم به آن نیاز دارند، امید است، امید می رود تمام آنهایی که پا در عرصه انتخابات گذاشته اند، چه دارای جایگاه اجتماعی و سیاسی، چه نخبه های ناشناس در جامعه و چه دلسوزان همدرد با جامعه، در ارائه برنامه های خود شعور و درک اجتماعی مردم را در نظر گرفته و شعارهای دور از منطق مطرح نکنند و پس از پیروزی نیز فراموشی نگیرند. مردم هنوز امیدوارند...

یادداشت: فرشته اکبری